- برگزار کردن
- برپا داشتن
معنی برگزار کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سپری کردن سپری ساختن، برپاداشتن منعقد ساختن
برگزار کردن کاری را باآبرومندی انجام دادن
به کار انداختن، به کار گماشتن، روی کار آوردن
изгнать
vertreiben
вигнати
wyrzucić
expulsar
espellere
expulsar
expulser
uitzetten
mengusir
تعبيريّةٌ
बाहर करना
kuondoa
বিতাড়িত করা
نکالنا
تعبیه و آماده کار ساختن آلات وادوات، سرگردان کردن
продать на рынке
vermarkten
продавати на ринку
sprzedawać na rynku
comercializar